سیدمحمد صدر، فعال چپ و عضو مجمع تشخیص مصلحت در بخشی از یک مصاحبه با سایت جماران درباره بلوای اخیر گفته است: اتفاقی که بر سر فوت خانم مهسا امینی افتاد در واقع جرقه ای بود بر انباشت ناراحتیها، عقدهها و مطالباتی که مردم و به ویژه جوانان و زنان داشتند. من دو ماه پیش با سردار اشتری راجع به عملکرد گشت ارشاد صحبت کردم. به ایشان گفتم، «این گشت ارشاد با این عملکردی که دارد -می دانم خودتان نمیدانید- ولی در واقع دارید ایده ای را دنبال می کنید که قبلا کسانی مانند منافقین مطرح می کردند و نتوانستند عملی کنند. آنها می گفتند ما باید اقدامی انجام بدهیم که یک شهر را در مقابل حکومت قرار بدهیم، چرا که ترور به جایی نمی رسد». وقت این حرف ها را میزدم هنوز قضایای اخیر شروع نشده بود.
صدر میافزاید: سپس به ایشان گفتم، «تصویری که نشان داده شد مادر جلوی ون گشت ارشاد را گرفته و فریاد می زند که دختر مریض من را نبرید، در آن جهت است. یعنی نه تنها یک شهر و یک کشور بلکه حتی هر کسی که این را ببیند، احساساتش تحریک و ناراحت می شود. مردم رنج میبرند؛ چرا این طوری عمل می کنید؟» آقای اشتری گفت، «قانون است و باید اجرا شود؛ گفتم چرا شما با خشونت عمل می کنید؟ بر فرض که به قول شما قانون است، شما اصلا درگیری فیزیکی پیدا نکنید. قانون می گوید تذکر بدهید و شما تذکر بدهید».
وی تصریح میکند: تذکر مصلحانه ای بنده دادم که اصلا با خانمها برخورد فیزیکی نکنید. اصلا امر به معروف همین بحث زبانی است. اگر همین تذکر خالصانه و مخلصانه حقیر مورد توجه قرار گرفته بود، ما این بلوایی که الآن هست را نداشتیم.[2]
*درباره روایت یکطرفه صدر از ملاقاتش با سردار اشتری(فرمانده نیروی انتظامی) گفتنیهای جالبی وجود دارد:
1- اتفاقاتی که اخیرا در کشور شاهد آن بودیم اعتراض نبود بلکه "اغتشاش" بود. به این معنی که از قبل برنامهریزی شده بود، اراذل و اوباش نقش پررنگی در آن داشتند و هرگز گفتوگو محور هم نبود.
ربط دادن چنین نقشهای که محمل آن اراذل و اوباش بودند؛ به ساحت مردم نجیب ایران و یا عقدهای نامیدن مردم یک نظر کاملا ناشیانه و ناشی از نبود آگاهی و مطالعه است.
2- همچنین ربط دادن مقوله گشت ارشاد به رفتارهای منافقین و یا تئوری قرار دادن یک شهر در مقابل حکومت نیز اولا به دلیل نامتجانس بودن ناممکن است و ثانیا ناشی از فهم غلط آقای صدر نسبت به ایران سال 1401 است.
چه اینکه با این سخنان کأنه موضع آقای صدر پیرامون کلمه "اسلامی" در پسوند انقلاب در ایران نامشخص است و آقایان گویا نمیدانند که اقامه حدود الهی یکی از اصلیترین خواستههای اکثریت مردم ایران از نظام اسلامی است.
3_ پرونده درگذشت تصادفی مرحومه مهسا امینی در کنار تمام حواشی خود اما یک حقیقت بزرگ را به اثبات رساند و آن اینکه در سازوکار گشت ارشاد هیچ خشونت و برخورد فیزیکیای وجود ندارد. (مگر در صورت ارتکاب مجرمان به خشونت)
از طرفی این مطالبه برخی مدعیان که میگویند گشت ارشاد فقط بایستی منوط به تذکر لسانی بشود نیز یک مطالبه ناشی از نشناختن مفهوم اجتماع، مفهوم جرم و مفهوم پلیس است.
این افراد نمیدانند که تذکر لسانی وظیفه پلیس نیست. پلیس در جایی ورود میکند که جرم مشهود رخ بدهد و اثر جرم مشهود نیز با تذکر لسانی رفع نمیشود بلکه به پیوستهایی در این زمینه نیاز است.
آقای صدر باید بدانند که یکی از بزرگترین آسیبهای حکومتهای معقول و از عوامل بزرگ انحطاط در جوامع؛ "عوامزدگی خواص" است.
یعنی ذهنی که باید راه معقول را به مردم نشان بدهد، از هیجانات توییتری و طوفانهای هشتگی دور بماند و در هیاهوی تلاطمات مثل فانوس از قانون و امنیت دفاع کند و تابلوی سمت درست باشد اما در سمت "خیابان" قرار بگیرد و چیزی را مطالبه کند که در انتهای آن انهدام اسلام و امنیت قرار دارد!
گفتنیست ادعای برخی مبنی بر اینکه اگر فلان کار انجام میشد یا نمیشد؛ بلوای اخیر را نداشتیم ادعای صحیحی نیست و آشوبهای اخیر در ادامه آبان 98؛ یکی دیگر از پیشلرزههای فتنه اقتصادی است که دشمن و ایادی داخلی او برای آن برنامهریزی کردند اما به فضل الهی و بصیرت مردم تیرشان به سنگ خورد.
مقام معظم رهبری نیز در سخنرانی چند روز قبل خود در دانشگاه امام حسن(ع) به این حقیقت تأکید کردند که "اگر قضیّهی این دختر جوان هم نبود، -دشمنان- یک بهانهی دیگری درست میکردند برای اینکه امسال در اوّل مهر به دلیلی در کشور ناامنی و اغتشاش درست کنند."
ارسال نظرات